چرا رضاخان راه آهن خلیج فارس- خزر را ساخت؟

در جنگ جهانی قدرتهای دنیا با همدیگر میجنگیدند، چون روسیه یک طرف ما و انگلیس در یک طرف ما، امکاناتی داشتند و پایگاهی داشتند، اینها ایران را به اختیار خودشان و بدون اینکه از کسی اجازه بگیرند، وسیله‌ی عبور سلاح از یک نقطه به یک نقطه‌ی دیگر قرار دادند.

همواره ساخت راه آهن خلیج فارس – خزر توسط شاه اول پهلوی توسط برخی خناسان داخلی به عنوان یکی از خدمات رضاخان نام برده می شود که در نوع خود یک دروغ بزرگ و آشکار است. چرا که عملا با این قلب واقعیت، یک خیانت بزرگ را به سند خدمت این عنصر وابسته تبدیل کرده و برای وی کارنامه تراشی می کنند.

 

 

در همین باره رهبر انقلاب در دیار با نخبگان علمی جوان در تاریخ ۱۳۹۵/۰۷/۲۸  فرموده اند:  «وقتی‌که یک کشوری در ذیل یک قدرتی تعریف شد، همه‌ی امکانات او در واقع به طور خواه یا ناخواه متعلّق میشود به آن قدرت؛ او می‌آید از امکانات استفاده میکند، از نفت استفاده میکند، از منابع استفاده میکند، از موقعیّت سوق‌الجیشی و راهبردی استفاده میکند. در جنگ جهانی، قدرتهای دنیا با همدیگر میجنگیدند، به ما هم ربطی نداشت منتها چون روسیه یک طرف ما و انگلیس در یک طرف ما، امکاناتی داشتند و پایگاهی داشتند، اینها ایران را به اختیار خودشان و بدون اینکه از کسی اجازه بگیرند، وسیله‌ی عبور سلاح از یک نقطه به یک نقطه‌ی دیگر قرار دادند. این خطّ راه‌آهن سراسری -که اسمش سراسری بود که سراسری هم نیست- در آن‌وقت ساخته شد برای خاطر اهداف آنها؛ یعنی یک طرف خلیج فارس است، یک طرف شمال است که منطقه‌ی شوروی است؛ انگلیس و شوروی باید با همدیگر وصل میشدند -که در این قضایا حرفهای فراوانی وجود دارد- منابع کشور و بازار کشور میشد مال اینها، متعلّق به اینها، یک کشوری بنشیند تا بیایند مسش را ببرند، فولادش را ببرند، آهنش را ببرند، امکانات گوناگونش را ببرند، نفتش را ببرند، گازش را ببرند با قیمت بخس، بعد هرچه خودشان ساختند که باید فروش برود، باید درآمد برایشان تولید بکند، آن را بفرستند در این کشور؛ بدون تعرفه، بدون گمرک، بدون هیچ مانع و رادعی آن کشور را بازار سودبخش محصولات خودشان قرار بدهند؛ این، آن چیزی بوده که در ایران قبل انقلاب اتّفاق افتاد».

رهبرانقلاب همچنین در دیدار مردم کازرون در تاریخ ۱۳۸۷/۰۲/۱۶ به طور جزئی تر دلیل خیانت انجام شده رضاخان را مطرح کرده و بیان داشتند: «مردم کازرون و کلًا به یک معنا استان فارس، از نظر رژیم طاغوت یک استان مطلوب نبود؛ یک استان مغضوب به حساب می‌آمد. نگاه کنید به شیراز و ببینید تلاش فرهنگ‌سازی‌های طاغوتی را، تلاش استحاله را در آن دوره‌ی طاغوت. این را مقایسه کنید با فعالیتهائی که یک دولت باید برای یک استانی مثل استان فارس انجام بدهد؛ از لحاظ عمرانی و آبادانی. می‌بینید که در رژیم طاغوت کأنه برای آبادانی این استان و ساخت زیربناهای لازم برای رشد این استان، توجهی نشده است. راه‌های استان مشکل دارند؛ آب استان مشکل داشته است، سدبندی، راه‌سازی، ایجاد صنایع بزرگ در سرتاسر این استان مورد غفلت قرار گرفته است. استانی در قلب کشور و با این عظمت تاریخی، از لحاظ راه‌های مواصلاتی و ارتباطی جزو استانهای عقب‌افتاده محسوب می‌شده است؛ نمی‌خواستند. نگاه به این استان و به طور کلی به مسائل کشور در دوران حاکمیت طاغوت، نگاه دلسوزانه، علاج‌جویانه و معطوف به رفع مشکلات نبود. نگاه، نگاه دیگری بود؛ با محاسبات دیگری بود.

شما ببینید آن روزی که راه‌آهن به این کشور آمد، آنچه که در وهله‌ی اول به ذهن هرکسی می‌رسید، این بود که مرکز کشور را از راه این استانهای مرکزی- یعنی اصفهان و فارس- به خلیج فارس متصل کنند؛ این طبیعی‌ترین کاری بود که در این کشور ممکن بود انجام بگیرد. این‌ها این کار را نکردند. آن نویسنده‌ی سیاسی انگلیسی که خودش سیاستمدار است- وابسته‌ی به همان دستگاه استعماری خائنِ به منافع این کشور- در کتابی که نوشته- که ترجمه شده به فارسی- به نام «ایران و قضیه‌ی ایران»، اعتراف می‌کند که راه‌آهن ایران باید از تهران می‌آمد، از مرکز کشور- از استان اصفهان، از استان فارس- عبور می‌کرد، می‌رفت تا می‌رسید به خلیج فارس؛ اما این کار انجام نگرفت. راه‌آهن ایران را در دوران طاغوت، در دوران رضا خان، با محاسبه‌ی منافع قدرتهائی که دشمنان بزرگ این کشور محسوب می‌شدند- یعنی انگلیس و روسِ آن روز- کشیدند، اسمش را هم گذاشتند راه‌آهن سراسری! دروغ محض؛ کدام سراسری؟ برای اینکه جبهه‌ی آن روزِ متفقِ جنگ- یعنی انگلیس و روس- بتوانند در دو طرف کشور ما سلاح و مهمات منتقل کنند، از نفت کشور بتوانند استفاده کنند، آمدند از بخشی از خلیج فارس، آن هم با یک فاصله‌ای، راه‌آهنی کشیدند به تهران؛ از آنجا هم به بخشی از دریای خزر، برای اینکه قشون روس و قشون انگلیس بتوانند به همدیگر متصل شوند و سلاح و تجهیزات و امکانات منتقل کنند و نفت ایران را بردارند ببرند هرجائی که می‌خواهند، مصرف کنند. یعنی سیاست حاکم بر یک عمل عمرانی در کشور که عبارت است از ساخت خط آهن این‌قدر تحت تأثیر سیاستهای استعماری و نفوذ بیگانگان در کشور انجام می‌گرفت. آن وقت نتیجه این می‌شود که شیراز در قلب کشور راه‌آهن ندارد. البته به فضل الهی، به توفیق الهی، اولًا در این سالهای دوران انقلاب از لحاظ راه‌های مواصلاتی در این استان کارهای خوبی انجام گرفته؛ ثانیاً همین خط آهن و همین راه‌های متصل‌کننده‌ی این منطقه به مناطق آب و مناطق دیگر کشور، به لطف الهی، به حول و قوه‌ی الهی، به دست جمهوری اسلامی انجام خواهد گرفت؛ این کار خواهد شد. این حقِ استان فارس است و باید انجام بگیرد».

 

منبع: مشرق
این مطالب را از دست ندهید....

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.