«هل من ناصر» حسین (ع) یک یارگیری به پهنای تاریخ

تردیدی نیست که ندای «هل من ناصر» امام در نزدیک به ۱۴۰۰ سال پیش، یک یارگیری به پهنای تاریخ است؛ چرا که درخواست امام هنگامی بود که حضرت تمام یارانش را از دست داده و تنها سپاه دشمن در معرکه مانده بود. قطعاً این فریاد را امام برای اصحاب و یارانش که شهید شده بودند نزد، بلکه این ندا برای ثبت در تاریخ بود.

 

چرا با آمدن محرم و شنیدن وقایع کربلا، توجهات همه به این حادثه جلب می‌شود؟ آیا تنها به این دلیل که یک انسان معصومی به طرز وحشتناکی کشته شده است؟ نه اینگونه نیست، بلکه کربلا و قیام امام حسین (ع) یک مدل و الگوی رفتاری است که هر روز و هر ساعت و هر لحظه برای هرکسی در هر جا و مکانی می‌تواند رخ دهد و ملاک و معیاری برای شناخت و تشخیص جبهه حق از باطل باشد.

ضرورت شناخت و تشخیص جبهه حق از باطل از اینجا روشن می‌شود که اگر ملاک و معیار حق را نشناسیم و به آن پیوند نخوریم، ناخواسته در جبهه باطل قرار خواهیم گرفت؛ زیرا تشکیل و تقویت جریان‌های اجتماعی تابع نیت و قصد افراد نیست؛ بنابراین باید مواظب بود که مبادا در شناخت و تشخیص جبهه حق دچار اشتباه شویم.

بی‌شک امام شهید نشد که عده‌ای برایش گریه و عزاداری کنند. بلکه اساس نهضت و راه امام بر احیای دین بوده که همان راه رهایی، رشد، بالندگی و انسانیت انسان است. امام هرگز راه سکوت و بی تفاوتی را انتخاب نکرد و در مسیر مبارزه با جبهه باطل نیز هیچ‌گاه دست از رعایت تکالیف دینی و مسائل اخلاقی بر نداشت تا جایی که حضرت در معرکه کربلا هنگام فرا رسیدن اذان، به نماز ایستاد.

قطعاً پیام امام برای ما در حادثه کربلا احیای فرایض دینی و امر به معروف و نهی از منکر است. اما این احیاء با لبیک از سوی رهروان این راه مقدس در زندگی خود می‌تواند پاسخی به «هَلْ مِنْ مُعِینٍ» امام (ع) باشد.

تردیدی نیست که ندای «هل من ناصر» امام در نزدیک به ۱۴۰۰ سال پیش، یک یارگیری به پهنای تاریخ بوده است؛ چرا که درخواست امام هنگامی بود که حضرت تمام یارانش را از دست داده و تنها سپاه دشمن در معرکه بود. قطعاً این فریاد را امام برای اصحاب و یارانش که شهید شده بودند نزد، بلکه برای ثبت آن در تاریخ بود.

با توجه به این نکته هر کسی در این دنیا، باید جایگاه و موضع خودش را مشخص کند که آیا در صف و اردوگاه حسینی است یا یزیدی! زیرا هیچ کس نمی‌تواند در مقابل یک امر باطل بی‌طرفانه رفتار کند! اما اگر همه ما حسینی باشیم و رفتار و کردار امام، سرلوحه عملکردمان باشد، زمینه ظهور حضرت ولی عصر (عج) فراهم خواهد شد و بساط مستکبران جهان از بین خواهد رفت.

همچنان که وعده قطعی الهی در برچیده شدن مستکبران این بشارت را می‌دهد؛ «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»؛ اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفین در زمین منت نهیم و آن‌ها را مشمول مواهب خود نمائیم و آن‌ها را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم.(قصص/۵)

آیه فوق، هرگز اشاره به یک حکومت در زمان یا مقطعی خاص ندارد، بلکه بیانگر یک قانون کلی برای همه زمان‌ها و همه اقوام و ملل است. نمونه‏‌اى از تحقق این خواست الهى، زوال و از بین رفتن حکومت فرعونیان و سیطره و حکومت قوم بنى‌اسرائیل بود. نمونه کامل‌تر آن، حکومت پیامبر اکرم (ص) و رهروان آن حضرت بعد از ظهور اسلام بود و همچنین نمونه گسترده‏‌تر آن را می‌توان در ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین به وسیله امام زمان (عج) مشاهده کرد.

البته ناگفته نماند که حکومت عدل امام زمانی که در آخر کار اتفاق می‌افتد، هرگز مانع از حکومت‌های اسلامی پیش از آن از سوی مستضعفان عالم بر مستکبران نخواهد بود و هر زمانی که مستضعفان عالم شرایط آن را مهیا کنند، خواست الهی حتماً تحقق پیدا می‌کند و این پیروزی و سربلندی نصیبشان خواهد شد.

و اینک ما هستیم و یک لبیک «هل من ناصر» امام!

این مطالب را از دست ندهید....

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.