نسب در اصطلاح حقوقی عبارت است از رابطه خویشاوندی بین دو نفر که یکی از نسل دیگری یا هر دو از نسل شخص ثالثی باشند و به طور کلی منتهی شدن دو نفر به منشأ واحد است. این نسب به معنی عام است. اما نسب به معنی خاص عبارت است از رابطه پدر فرزندی یا مادر فرزندی و رابطه طبیعی و خونی میان دو نفر است که یکی مستقیم و بدون واسطه از صلب یا بطن دیگری به دنیا آمده است.
بدون تردید در خصوص نسب طفل حاصل از لقاح مصنوعی و مشروعیت و الحاق نسب وی به زوجین واحد اختلاف نظر بسیار کمتر است. حتی صاحب نظرانی که عمل لقاح مصنوعی به روش فوق را مجاز نمیدانند در مشروعیت نسب ناشی از این روش تردیدی ندارند.
زیرا طفل مزبور کلیه شرایط لازم جهت الحاق نسب قانونی به صاحبان نطفه از قبیل: وجود رابطه زوجیت مشروع بین مرد و زن و تولد طفل در دوران زوجیت و سایر امارات نسب را داراست، لیکن طفل متولد شده از طریق رحم اجارهای ملحق به صاحب اسپرم و تخمک است.
توارث یکی از موجبات ارث است، و بدین معناست که اشخاصی به موجب قانون از یکدیگر ارث میبرند، که نسب آنها دارای منشأ واحد باشد. به علاوه یکی از احکام نسب نفقه است و منظور از نفقه عبارت است از تهیه و تأمین مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت به قدر نیاز، که با توجه به درجه استطاعت نفقه دهنده در نظر گرفته میشود. البته در حال حاضر و به موجب قانون، این نفقه شامل نفقه اولاد حاصل از لقاح مصنوعی نیز میشود.
سومین حکم نسب، حضانت است که بمعنی نگاهداشتن طفل، مواظبت و مراقبت او و تنظیم روابط او با خارج است. قانونگذار ایران نگهداری و تربیت اطفال را به پدر و مادر آنها اعطا کرده است.
نگهداری به معنای عام کلمه شامل همه کارهایی است که برای سرپرستی و مواظبت از طفل و کودک لازم است. البته حضانت بیشتر ناظر به حمایت جسمی از کودک است؛ هر چند حمایت روحی و اخلاقی طفل در این نهاد حقوقی، دیده شده است.
یکی از احکام دیگر نسب ولایت بر اطفال است. ولایت در روابط خانوادگی عبارت است از اقتداری که قانونگذار به منظور اداره امور مالی و گاه تربیت کودک و طفل به اشتراک به پدر و جد پدری اعطا کرده و لیکن مادر نسبت به اداره اموال فرزند خود هیچ سمتی ندارد.
آخرین حکم نسب، حرمت نکاح با اقارب نسبی است. در نهایت اینکه فززند حاصل از لقاح مصنوعی با شخص ثالث، یعنی کسیکه نطفه درون رحم وی کاشته شده، و شوهرش محرم است هر چند صاحبان نطفه پدر و مادر اصلی او به حساب آیند.